عاشقانه های مادر و دختری ...

زیباترین خطوط موازی 1

1394/2/23 11:11
نویسنده : مامی س
123 بازدید
اشتراک گذاری

امروز که دارم می نویسم حال و هوام با روزهای گذشته ام خیلی فرق داره...محبت

سرتاسر وجودم مملو از خوشی و شوق و شکرگزاریه!فرشته

باورم نمیشه خدایا به این زودی به من بهترین هدیه رو دادی! اونم منی که با توجه به شرایط جسمیم دکترها مدت زیادی رو برای نی نی دار شدنم درنظر گرفته بودن!

خدایا شکرت، عااااااااااااااااشقتمبغل

همیشه توی لحظات حساس منو شرمنده لطف و مربونی خودت میکنی...

احساسم وصف نشدنیه!

صبح روز سه شنبه این هفته که میشد روز 35 دوره، بیبی چک گذاشتم اما منفی بود. اما ته دلم هنوز امیدوار بودم. مخصوصا که جمعه اش هم دهنم بشدت مزه آهن میداد و من حس میکردم مربوط به اومدنی نی نی باشه.

دوشنبه شیفت بعدازظهر بودم و با همکارم داشتم صحبت میکردم که گفت بیبی چکت رو 10دقیقه بعد نگاه میکردی. ممکنه دیر نشون بده. برو دوباره چکش کن

منم خونه که رسیدم رفتم سروقتش! حالا کجا بود؟ توی کارتنش توی سطل آشغال دستشویی. خلاصه درش آوردم و در کمال ناباوری دیدم بععععععله خط دوم هم خیلی کمرنگ روش دیده میشه... خلاصه کل وجودم هیجان شده بود.خجالت

زنگیدم به همسری و گفتم برام دوتا بیبی چک بگیره بیاره.

آخر شب که یکیشو امتحان کردم و خط دوم روش ظاهر شد دیگه سر از پا نمیشناختم... اما خیلی خودمو کنترل کردم که همسری نفهمه چون براش برنامه داشتم!زیبا

فردا صبحشم سومین بیبی چک رو امتحان کردم و رفتم آزمایش دادم. ساعت 10:30 از محل کارم زنگیدم و جواب رو از آزمایشگاه پرسیدم. اونم هی میگفت باید حضوری بیای اما با اصرارهای من بالاخره جواب مثبت رو بهم داد و من .... من دیگه رو ابرا بودم....متنظر

بقیه اش رو فردا میگم

پسندها (2)

نظرات (0)