همه چی آرومه :))
این روزا به لطف خدای مهربونم همه چیز مرتبه :)
(گوش شیطون کرررر، بزنم به تخته )
دیروز برای خونه ای که توش هستیم مستاجر پیدا شد و قرارداد بستن. خونه جدید هم با صاحبخونه رفتیم دیدیم و قرارشد برای رنگ یا کاغذ دیواری کردنش تصمیم بگیریم. عاشقشممممم
انشاا... آخرای ماه باید اسباب کشی کنیم. امیدوارم به خیر و خوشی و آسونی بگذره
خیلی بی طاقت شدم که بدونم نی نی جونم خانوم جوجوئه یا آقا پیشی
میخوام اگه بشه شنبه برم دکتر که برام سونو بنویسه
دوشنبه رفتم با خانم دکتر ز ، که استاد دوره ارشدم بود و الان مدیرکلمون شده حرف زدم. خیلی گرم بود و کلی هم درمورد نی نی ازم پرسید و خیلی اصرار داشت که خدا بهم یه نی نی تپل بده. هی من میگفتم سالم باشه، تپل بودنش مهم نیست هی ایشون میگفت سالم باشه تپلم باااااشه
یک هفته پیش هم یه حرکت زد و آفت اداره رو از پستش برکنار کرد... خدایا به خودت میسپرمش، خودت تقاص زجرهای من و همسرم رو از خودش و پسرخاله جونش بگیر
امیدوارم مدیریت خانم دکتر سرمنشا اتفاقات خیر برای ادارمون و برای من و همسری باشه. ان شاا...
پ ن1: 16هفته و 3روز
پ ن 2: خدایا امیدوارم لایق همه مهربونیات باشم