فرشته ی من ...
من یه مادرم...
یه مادر عاشق...
که تازه فهمیدم فرشته کوچولوی توی دلم از جنس خودمه ! از جنس لطیف ، جنس عشق ،
دختر!
انگار جان تازه ای گرفتم... زبونم از بیان خوشحالیم قاصره...
خدایا کاش بتونم شکر تو رو اون جوری که شایسته است بجا بیارم
شنبه صبح یعنی زمانی که 16 هفته و 5 روزم بود رفتم سونوگرافی و بعد از کلی معطل شدن دکتر بهم گفت که نی نیم خانوم جوجوئه! یعنی برخلاف تصور و تشخیص های همه دختر!!!
الهی شکر شکر شکر
من عاشقشم بی حد و اندازه!
از همونجا رفتم برای نی نی خانوم جایزه خریدم و بعد رفتم در اداره به بابایی گفتم. اونم برام توی مشتش کلی آلبالو آورده بود که خوردم و خاطره شد...
دیروز اولین نشست کتابخوان استانمون بود و من مجری بودم.
بودن دخترکم انقدر بهم اعتماد بنفسو جرات داده بود که صدام نلرزه و مشکلی نداشته باشم.
این روزا برام همه چیز رنگ عشق داره. یه عشق صورتی!
پ ن1: 16هفته و 7روز
پ ن2: امروز میریم برا انتخاب کاغذ دیواری
پ ن3: یکی محرمانه بهم گفته که نی نی داره! کسی که بعد ما عروسیش بود