عاشقانه های مادر و دختری ...

این روزامون

1394/9/29 10:03
نویسنده : مامی س
637 بازدید
اشتراک گذاری

گل گلدون زندگیم سلام...

روزهای همنفس بودنمون داره به پایان میرسه و من از الان بی نهایت دلتنگ این روزام

الان حدود سه هفته است که حساسیت به هورمونهای جفت شب و روزمو گرفته. این موضوع سخت ترین مشکل توی این چندماه بارداریم بوده و هست. نمیخوام شکایتی بکنم، توکل به خدا... همین که حال تو خوب باشه برای من کافیه عزیز دردونه من!

مشتاق اومدنت هستیم عزیزکم. من از بابا بیشتر و بابایی بیشتر از من...محبت

امروز صبح حس میکردم تو با دستای کوچولوت منو بغل کردی و با هم خوابیم... وقتی به بابا گفتم نمیدونی چطوری برات ضعف کرد جوجه جونمبغل

این روزا فکرم مشغول انتخاب بیمارستانه. امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیریم و یه خاطره خوب از روز زایمان برامون به جا بمونه.

فردا شب هم یلداست... اولین یلدایی که تو مهمون دل مایی و با ما! هزاران هزار یلدای شیرین در زندگیت ببینی انشاا...بغل

عاشقانه دوستت دارم و به امید اومدنت ثانیه ها رو می شمارمبغل

 

پ ن1: 35هفته و 6روز

پ ن2: خدایا شکرت. بهم توان مضاعف بده

پ ن3: احتمالا امروز آخرین روز کاریم باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سمیه
29 آذر 94 10:24
سلام عزیزم. دیرزو رفتی معاینه؟ یا امروز میخوای بری؟ راستی زود نیست برا مرخصی رفتن؟هر چی دیرتر بری از اون ور میتونی بیشتر پیش نی نی بمونی ها. باز هر جور خودت راحتی مامانی یلداتون مبارک
مامی س
پاسخ
عزیزم مرخصی زایمان ما از روز زایمان محاسبه میشه بخاطر ویروسهای مختلف و آلودگی هوا دیگه صلاح نبود برم سرکار
مامان مریم
29 آذر 94 17:11
خسته نباشی همکار عزیزم خداقوت...ایشاالله به راحتی زایمان کنی
مامی س
پاسخ
ممنونم مامان مریم گل