پدر و مادر مشعوف:)
دیشب موقع خواب وقتی همسری دستش روی شکم من بود و داشت با دخترکش حرف میزد یه دفعه دختری دو سه تا موج مکزیکی تپل زد و همسری رو کلیییییییی خوشحال کرد. آخه خیلی وقت بود دلش میخواست حرکات دخترک رو حس کنه اما موفق نمیشد
خلاصه کلی مشعوف و ذوق زده شدیم و خوابیدیم...
امشب عمومحسنم از شیراز اومده و شب با عمه اینا مهمون خونه بابااینام هستن
پ ن1: 25هفته و 6روز
پ ن2: خدایا خیلی شکر!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی